kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۴۹۷
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۹

نگاه ویژه قرآن به صدق و راستی

 
 
صدق و راستی از اصول اساسی اخلاق فطری است که هر انسانی به طور فطری بدان گرایش دارد و به خود اجازه دروغ و دروغگویی نمی‌دهد؛ زیرا صدق و راستی را جزو ارزش‌های اخلاقی و انسانی می‌داند و به عنوان امر پسندیده ارزشی، دوست دارد که خود و دیگران بر مدار آن زندگی خویش را سامان دهند و از دروغ به عنوان امر زشت و ناپسند اجتناب کنند.
انسان باید در زندگی دنیوی چنان زندگی کند که صدق و راستی جزو شاکله و ملکات شخصیتی او باشد تا به عنوان متقی به سرای آخرت در آید و این‌گونه رستگاری را برای خود در بهشت رقم زند.
نویسنده با مراجعه به آیات قرآن، به برخی از مهم‌ترین عوامل و آثار صدق و راستی به عنوان یک ارزش فطری اشاره کرده است.
***
صدق صادقین و صدّیقین، عامل رستگاری
بی گمان پس از عدل و عدالت، صدق و صداقت یکی از مهم‌ترین جلوه‌های حق و ارزش‌های حقیقی است که انسان بر اساس فطرت بدان گرایش دارد. کودکان به طور فطری گرایش به اصول اخلاق فطری دارند و سخن راست می‌گویند و بر صداقت هستند. بنابراین، اضداد اصول اخلاق فطری همچون ظلم، کذب، خیانت و مانند آنها، امر عارضی بر فطرت است؛ زیرا زمانی این امور باطل و ضد اخلاقی بر نفس انسان غلبه می‌کند که نفس در اثر فجور علیه دین استوار الهی و قوانین آن، از حالت فطری خارج شده و گرفتار تغییر منفی شده باشد؛ یعنی زمانی که حتی نفس لوامه (قیامت، آیه 2) از دست رفته و به جای آن نفس اماره بالسوء نشسته و زمام امور نفس را در دست گرفته و عقلانیت فطری به سفاهت و جهالت بدل شده باشد.(یوسف، آیه 52) 
از نگاه قرآن، صدق و صداقت و نیز تصدیق امر صادق و صدق، چیزی جز تجلیات سلامت قلب و نفس انسانی نیست که هنوز بر مدار و محور هدایت تکوینی و الهام باطنی الهی باقی مانده و گرفتار فجور و تغییر منفی نشده باشد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15)
بر اساس آموزه‌های قرآنی، زمانی شخص به عنوان متقی شناخته می‌شود که اصول اخلاق فطری و قوانین و سنت‌های دین الهی را به درستی شناخته و به کار گرفته باشد تا جایی که این امور به عنوان فضائل اخلاقی و صفات نفسانی و باطنی جزو شاکله (اسراء، آیه 84) و ملکات او شده و شخص این فضائل اخلاقی و ملکات و مقومات نفسانی را با خود به قیامت آورده باشد.(زمر، آیه 33)
به سخن دیگر، از نظر قرآن، تا انسان چیزی از این فضائل اخلاقی را جزو ملکات و مقومات ذاتی خویش نکرده و شاکله هویتی و شخصیتی‌اش بدان شکل نگرفته باشد، نمی‌توان از او به عنوان متقی یاد کرد که قبولی اعمال مبتنی بر همین خروجی شاکله متقی است؛ زیرا خدا به صراحت می‌فرماید: انما یتقبل الله من المتقین؛ جز این نیست که خدا تنها از متقین می‌پذیرد.(مائده، آیه 27)
کسی که بتواند شاکله شخصیتی خویش را با فضائل اخلاقی و کمالات الهی بسازد، نه تنها در دنیا هر کاری را که می‌کند مبتنی بر همان شاکله است (اسراء، آیه 84)، بلکه وقتی به سرای آخرت می‌رود، در آنجا نیز با همین شاکله متقین وارد می‌شود و شکی نیست که همین شاکله متقین است که بهشت را می‌سازد و او را به سعادت ابدی در جایگاه ابرار یا مقربان از اصحاب یمین یا سابقون مقربون قرار می‌دهد.
تا زمانی که انسان خود را چنان نسازد که صدق و راستی جزو شاکله و ملکات شخصیتی او شود، نمی‌تواند امیدوار باشد که جزو متقین قرار گیرد و رستگاری ابدی را برای خود رقم زند؛ زیرا انسان باید چنان خود را بسازد و با تکرار صدق و راستی و نیز تصدیق و تأیید صدق و راستی، چنان انسانی شود که جز صداقت و راستی از او صادر نشود و هر جا راستی و صدق دید بدان گرایش یافته و به تأیید و تصدیق و امضای راستی و راستگویان بپردازد تا این‌گونه جزو صادقین و برتر از آن جزو صدیقین قرار گیرد؛ زیرا از نظر قرآن، چنین کسانی جزو متقین هستند که خدا آنان را به بهشت می‌برد و مزد صداقت و راستی‌شان را در بهشت رضوان الهی از دست خدا می‌گیرند. از همین رو خدا می‌فرماید: و الذی جاء بالصدق و صدق به اولئک هم المتقون لهم ما یشاؤون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین؛ و آن که راستی و صدق را با خود بیاورد و صدق را تصدیق کرده و بدان باور کند‌، اینان همان متقین هستند که برایشان هر آنچه بخواهند در نزد پروردگارشان است. این است پاداش محسنین. (زمر، آیات 33 و 34)
از این آیات به دست می‌آید که شخص باید چنان در صدق و تصدیق فرو رفته باشد که صدق و تصدیق جزو شاکله وجودی و هویتی و ملکات و مقومات شخصیتی او شده باشد؛ از همین رو بر «جاء بالصدق» تاکید می‌شود؛ زیرا مراد از آوردن صدق همان ملکه سازی صدق است و کسی می‌تواند صدق را با خود تا قیامت بیاورد که بتواند آن را ملکه و مقوم ذات و شاکله شخصیتی خود بسازد. این‌گونه است که جزو صادقین یا صدیقین قرار می‌گیرد و از مرتبت صفت، آن را به اسم تبدیل می‌کند و جزو متقین اسمی قرار می‌گیرد که فضائل اخلاقی وکمالات اسمای حسنای الهی را برای خویش به شکل اسم درآورده‌اند.(همان)
چنین کسانی چون بندگی خدا را با تمام وجود انجام می‌دهند و خدا را برای خدایی‌اش ‌پرستش و عبادت می‌کنند و وجه الله را در زندگی مد‌نظر قرار می‌دهند‌، کسب تقوا کرده و در جایگاه متقین قرار می‌گیرند، همچنین با چنین عبادتی خود را در مقام محسنین قرار می‌دهند؛ زیرا حقیقت احسان، بندگی خدا به گونه‌ای است که خدا را می‌بینند و او را شایسته و سزاوار عبادت می‌یابند. از این رو در بهشت به عنوان متقین و محسنین از خدا پاداش می‌گیرند.(همان)
کسانی که به مرتبت اسمی صادقین، بلکه مرتبه عالی صدیقین در آیند، جزو منعم علیهم هستند که از نظر قرآن، حسن اولئک رفیقا؛ آنان نیکوترین رفیقان در کنار پیامبران، شهداء، صالحین هستند که از تفضلات گوناگون الهی برخوردار می‌شوند.(نساء، آیات 69 و 70)
خدا برای این‌گونه افراد صادق متقی و محسن، پاداش‌های گوناگونی فراهم کرده که از جمله آنها پوشاندن زشتی‌های اعمالی است که آنان در زندگی دنیوی انجام داده‌اند. در کنار این پوشاندن بدترین اعمال، خدا پاداش‌هایی نیز برای ایشان فراهم کرده که بر اساس نیکوترین اعمال است که آنان انجام داده‌اند. (زمر، آیه 35)
به سخن دیگر کسی که بتواند صداقت را به عنوان ملکه و شاکله شخصیتی خویش بسازد و آن را به عالم آخرت بیاورد، سزاوار آن است تا به عنوان متقی و محسن از پاداش‌های خاص برخوردار شود که از یک‌سو پوشاندن بدترین اعمال انجام شده او و از سوی دیگر برخورداری از پاداش بر اساس نیکوترین اعمال است.(همان) پس خدا همانند خریداری است که از سبد میوه‌ها، نیکوترین را به عنوان احسن اعمال انتخاب کرده و بدترین میوه این سبد را نادیده می‌گیرد و همه سبد میوه صادقین را به بهای بالاتر می‌خرد.
صدقات، نشانه‌ای از صداقت
مؤمنان صادق و صدیق کسانی هستند که در برابر مشکلات و مصیبت‌های اجتماعی همواره به دفاع از دین خدا می‌پردازند.این افراد مؤمن با عمل به تعهدات خویش در قبال خدا و پیامبرش از جان و مال و عرض مایه می‌گذارند و سرمایه‌های خویش را در طبق اخلاص به خدا می‌دهند. پس خواه شهید شوند و خواه بمانند، هرگز از عهد و پیمانشان بازنمی‌گردند.این‌گونه است که مزد صداقت خویش را در تصدیق قولی و فعلی می‌گیرند؛ چرا که با خدا معامله کرده‌اند.(احزاب، آیات 22 تا 24)
از نظر قرآن، پاداش چنین افراد مؤمن متقی و محسن که صدق و تصدیق را با هم دارند، چیزی جز توفیق آسانی در دنیا  و انجام کارها (لیل، آیات 5 تا 7) و انواع پاداش‌های بهشتی در آخرت نیست. (زمر، آیات 33 تا 35)
هر کسی باید از خدا توفیق خواهد تا او را در شرایطی قرار دهد که صادق و صدیق باشد؛ زیرا شرایط زیست دنیوی بسیار سخت است و دخول و خروج صادقانه در کارها بس دشوار است؛ بنابراین باید از خدا خواست که با توفیق خویش چنین امکانی فراهم آید.(اسراء، آیه 80)
البته تنها در امر صدق و راستی نباید از خدا توفیق خواست، بلکه در هر امری جز به توفیق الهی نمی‌توان موفق شد و همواره اگر در کاری وارد یا خارج می‌شویم باید با توکل بر خدا باشد و توفیق را از خدا بخواهیم که خدا برای موفقیت کفایت می‌کند؛ زیرا سلطان و سلطنت بر امور و نصرت و امداد و پیروزی جز از ناحیه خدا نمی‌آید. (همان)
بی‌گمان کسی که در زندگی دنیوی صدق داشته و در مقام اسمی صادقین  و صدیقین قرار گرفته و رفتار و گفتار صادقانه دارد و به عنوان ملکه و شاکله وجودی خویش صدق را تا آخرت آورده است، چنی شخصی می‌تواند از پاداش خاصی برخوردار شود که مقعد صدق عند ملیک مقتدر از جمله آنها برای متقی صادق و صدیق است.(قمر، آیات 54 و 55)
صدق و صداقت تا آنجا ارزش و اهمیت دارد که خدا خود را به صدق  و عدل می‌ستاید(انعام، آیه 115) و برای صادقین و صدیقین از متقین و محسنین جایگاه صدق در پیش خویش فراهم آورده تا در آن جایگاه منزلت و مقام یابند.(قمر، آیات 54 و 55)
صدق و راستی و تصدیق راستی و صدق باید در همه ابعاد و ساحات زندگی انسان از قول و فعل خود‌نمایی کند. بنابراین در عقاید و باورها و نیز گفتارها و رفتارها باید دخول و خروج با صدق باشد. (اسراء، آیه 80) برخی از کارها در تقرب به خدا کارسازتر است؛ از جمله صدقات مالی که با صدق و تصدیق همراه است و یکی از مهم‌ترین عوامل تقرب انسان به سوی خدا و کسب تقوای الهی است. از همین رو از این نوع انفاقات مالی به عنوان صدقه یاد می‌شود.
اگر انسان بخواهد صداقت خویش را به همسرش در ازدواج و ایجاد کاشانه‌ای برای رحمت و مودت و سکونت به نمایش گذارد، باید صدقه مالی بدهد(نساء، آیه 4) که بیانگر صدق و راستی او در این عهد و پیمان زناشویی است. این صداق، چیزی جز نمایشی از صداقت در زناشویی از سوی مرد نیست که در قالب مهریه به زن بخشیده می‌شود.
صدقات مالی که انسان مؤمن متقی و محسن به دیگران می‌دهد، نیز گواهی روشن از صداقت در ایمان به خدا و غنای الهی و پرهیز از بخل در راستای کسب تقوا است که خروجی آن رستگاری است؛ زیرا از نظر قرآن، متقین باید نماز و انفاق مالی را در کنار هم داشته باشند تا رستگاری برایشان رقم بخورد.(بقره، آیات 2 تا 5) این انفاقات مالی در مؤمنان متقی و محسن به شکل صدقات به اشکال گوناگون انجام می‌شود. خدا در قرآن گزارش می‌کند که برای آزمایش مسلمانان و مؤمنان قانون پرداخت صدقات برای نجوا و سخنان خصوصی با پیامبر(ص) را وضع می‌کند تا این‌گونه صداقت ایشان و همچنین نیاز ضروری برای سخن گفتن با پیامبر از سوی مسلمانان و مؤمنان آشکار شود. شگفت اینکه بر اساس گزارش قرآنی و نیز گزارش‌های معتبر روایی از سوی فریقین عامه و خاصه، تنها کسی که اقدام به پرداخت صدقه برای نجوا کرد، امیرمؤمنان علی(ع) بود. از این رو، خدا حکم پرداخت صدقات پیش از نجوا را لغو کرد؛ زیرا دانسته شد که در این ابتلای الهی همگی شکست خورده و صداقت در این امر نداشتند. (مجادله، آیات 12 و 13)
برخی ممکن است تقوا یا احسان یا انفاق یا حتی صداقت و عدالت داشته باشند، اما این امر ملکه و شاکله وجودی‌شان نشده و به اسم یا حتی صفت غالب تبدیل نشده و به عنوان متقی، مُحسن، مُنفق، صادق، عادل و مانند آنها شناخته نشده باشند. چنین افرادی چون ظرفیت وجودی این کار را ندارند، وقتی در شرایطی خاص قرار گیرند، ممکن است با اذیت یا منت ارزش کار خود را از میان ببرند و به تعبیر قرآنی احباط کنند و ثوابی نبرند. از همین رو خدا هشدار می‌دهد که باید به شیوه‌ای عمل کنند تا این امور جزو ملکات و شاکله شخصیتی آنان شود؛ زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد دیگر کارشان را با اذیت و منت از بین نمی‌برند. چنین افرادی به عنوان متصدقین در امر مالی شناخته می‌شوند که صدقه دادن جزو شخصیت و ملکات و شاکله و مقومات ایشان شده است.(بقره، آیه 264؛ یوسف، آیه 88؛ احزاب، آیه 35) 
از نظر قرآن، کسی که صدق و صدقات موردی دارد، مانند کسی است که بذری را روی سنگ خارایی ریخته که کمی خاک دارد. چنین شخصی با منت و اذیت گویی سیلی از باران را روانه آن کرده که خاک را می‌شوید و اجازه رشد به بذر و میوه‌دهی به آن نمی‌دهد(همان)؛ اما کسی که با صداقت و به قصد رضایت الهی، انفاق مالی دارد، چنین شخصی با این کار این بستر را فراهم می‌کند تا شخصیت او در صدق و صداقت احسانی و انفاقی تثبیت شود و ثبات شخصیت یابد. داستان چنین شخصی همانند بذری در خاک مناسب است که باران به اندازه و بهنگام به آن می‌رسد و میوه‌های بسیار و چند برابر می‌دهد تا جایی که از یک دانه هفتصد دانه و بیش از آن بر می‌آید(بقره، آیه 265)، اما صدقات همراه با اذیت و منت همانند آن است که انسان در جوانی بوستان را آباد سازد که در پیری به درد خودش و فرزندان ضعیفش بخورد، اما با منت و اذیت همه این بوستان را با آتش منت و اذیت بسوزاند.(بقره، آیه 266)
همچنین از نظر قرآن، اگر کسی چیزی برای صدقه ندارد، بهتر است که با سخن پسندیده و طلب آمرزش و مغفرت‌، با درخواست‌کننده صدقات از سائل و محروم برخورد کند، نه آن که او را با تندی و خشونت کلامی یا رفتاری براند و اذیت و آزاری برساند.(بقره، آیه 263)
بسیاری از انسان‌ها قدر فضائل اخلاقی و فعالیت‌های نیک و خیر را نمی‌دانند، از همین رو جزو متصدقین به شما نمی‌آیند؛ در حالی که وقتی پرده‌ها از دیدگان قلب کنار برود و هنگام احتضار برسد، آن هنگام از خدا درخواست می‌کنند تا تاخیری اندک در اجلشان رخ دهد تا بتوانند اموالشان را به صداقت انفاق کنند و جزو متصدقین در آیند. البته چنین درخواستی هرگز مورد اجابت نیست؛ زیرا وقتی اجل آمد، زمان برای ایمان و عمل صالح و کسب فضائل اخلاقی دیر شده است؛ چون کسب فضائل اخلاقی و تبدیل آن به ملکات و مقومات و شاکله شخصیتی فرآیندی است که در طول زمان و در شرایط گوناگون تحقق می‌یابد. (منافقون، آیات 10 و 11)
از کاربردهای صدقه می‌توان به دفع بلا و رفع آن اشاره کرد، چنان‌که از نظر قرآن کفاره اعمال و مخالفت در مناسک حج یا ترک برخی از آنها به هر دلیلی با صدقه است.(بقره، آیه 196) به هر حال، صدق و راستی باید جزو ملکات و مقومات و شاکله شخصیتی شخص متقی و مؤمن و محسن شود؛ از این رو، تا شخص صداقت را با خود در این اشکال به قیامت نبرد نمی‌تواند به بهشت در آید. کسی که این امور را شاکله شخصیتی خویش سازد، می‌تواند به بهشت وارد شود و بهشت خویش را بسازد. (واقعه، آیه 89)